۱۳۹۵ آذر ۲۹, دوشنبه

مجاهد شهيد حميد ميرسيدي عنبران


مشخصات مجاهد شهید حمیدمیرسیدی عنبران
محل تولد: مشهد
تحصيل: دانشجو
سن: 31
محل شهادت: تهران
زمان شهادت: 1366

مجاهد شهيد حميد ميرسيدي عنبران درسال 1335 در شهر مشهد و در يك خانوادة زحمتكش بدنيا آمد. دوران دبيرستان را در دبيرستان اعلم  مشهد گذراند و در آنجا با تني چند از دوستانش يك هستة مقاومت عليه رژيم شاه را پايه گذاري كردند.  حميد پس از اخذ ديپلم و قبولي در كنكور سراسري وارد دانشكده اقتصاد دانشگاه تهران شد. ورود او به دانشگاه مصادف بود با اوجگيري حمايت از جنبش مسلحانه در دانشگاه‌ها او در همين دوران با سازمان مجاهدين خلق و آرمانهاي آن آشنا گرديد. به اين ترتيب مسير زندگي حميد هم براي هميشه تغيير كرد. اگر چه خانواده‌اش از فعاليت‌هاي سياسي او در دانشگاه خبر نداشتند. اما تغيير رفتار و شخصيت او براي اطرافيانش نشان از پديده‌يي نو داشت. او وجودش سرشار از ارزشهايي والاي انساني شده بود، شخصيتي متواضع، فروتن، جدي، شكافنده و لبريز از عشق به اطرافيانش، دريك كلام در او فرهنگ پرداخت يك جانبه و بدون چشمداشت موج مي‌زد و همين باعث شده بود كه فردي تاثيرگذار در محيط خود باشد، هر جا كه مي‌رفت فضا را عوض مي‌كرد و روي اطرافيانش تاثير مي‌گذاشت، به همين دليل هم مورد احترام همگان بود و را حميد آقا صدا مي‌كردند، بدليل وجود حميد بود كه بسياري از اطرافيان و آشنايانش در مشهد جذب سازمان شده و قدم در راه مبارزه گذاشتند . در دوران دانشجويي  وقتي در تعطيلات دو الي سه روزه از تهران به مشهد مي‌رفت، همه در تلاش بودند هر طور شده حميد را ببينند.


وي در در سال 59 هنگامي كه ماموريت داشت نشريات مجاهدين را  به يك هيأت فلسطيني در هتل شرايتون تهران برساند توسط پاسداران دستگير شد..
خانواده‌اش پس از دستگيري او مدتها از علت دستگيري و محل نگهداري او خبري نداشتند پس از يك سال جستجوي نهايتا اورا درحالي كه از شدت شكنجه توان راه رفتن نداشت به سالن ملاقات زندان اوين يافتند، او بيشترين دوران محكوميتش را در بند 209 اوين گذراند. اما برغم قرار داشتن در بند انفرادي و محدود او هيچگاه اميد خود را از دست نداد و اين اميد را درسال 61 طي يك نامه كوتاه به خواهرش اين گونه مي‌نويسد: 
‌«اميدوارم غم دوري و ناملايمات زمانه افسرده‌ات نكرده باشد، من كه سرشار از اميد به آينده و رحمت بي‌پايان خداوندم» 
او با همين جملات كوتاه پيام مقاومت و ايستادگي و عزم جزم در مبارزه بي‌امان با دژخيمان را به بيرون از زندان ساطع مي‌كرد و با تمام وجودش سرشار از عشق و ايمان به آرمان مجاهدين بود.
اميد به پيروزي و رهايي مردم ايران اصلي‌ترين موضوعي بود كه دژخيمان تحمل ديدن آنرا نداشتند و در نهايت عجز و ناتواني درحاليكه حكم وي تمام شده بود پس از 7 سال اسارت به جوخه اعدامش سپردند و حتي محل دفنش را هم به خانواده اطلاع ندادند. 
مجاهد صديق مسعود آقايي (ازشهداي صديق محاصره اشرف ) كه در زندان اوين هم بند او بود در مورد حميد مي‌نويسد: 
«وقتي که ميخواستم از زندان آزاد شوم به حميد گفتم : الان که ميروم بيرون چکار کنم ؟ گفت : فقط با زندگي عادي مرز داشته باش و تلاش کن که به سازمان وصل شوي» 
يكي ديگر از زندانياني كه هم بند حميد بود در توصيف ايمان حميد به راه و آرمانش مي‌نويسد: « در سال 64 خبر انقلاب ايدئولوژيك را در زندان شنيديم. رژيم با سم پاشي و جنگ رواني تلاش مي‌كرد كه باعث فروپاشي زندانيان شود، به‌رغم اينكه هنوز از بيرون هيچ خبري نداشتيم و نمي‌دانستيم كه چه خبر است حميد همه ما را جمع كرد و گفت: هرچه هست خيلي مبارك است و قرآن را باز كرد و آيه‌يي را خواند كه مضمون همين انقلاب ايدئولوژيك بود كه بسيار براي ما كمك كننده بود حميد از بيرون زندان خبري نداشت اما آن موقع با خواندن قرآن و بحث‌هايي كه مي‌كرد به دليل ايماني كه به اين راه  و رهبري داشت برايش مسلم بود كه يك تحول شگرفي اتفاق افتاده است به اين دليل همه آن جمع را با خودش همراه كرد».
وسيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون
روحش شاد و يادش گرامي باد...!

با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید
https://telegram.me/shahidanAzadi

۱۳۹۵ آذر ۲۷, شنبه

مجاهد شهید نوشین علوی تفرشی



«فردا مرا اعدام خواهند کرد»
نوشین علوی تفرشی سال۱۳۴۰ در شهر مشهد در خانواده‌یی متوسط به دنیاآمد. نوشین دانش‌آموز سال سوم دبیرستان بود که انقلاب ضدسلطنتی به وقوع پیوست. او در این دوران در راهپیمایی‌ها و مجالس سخنرانی نقش فعال داشت. از طریق مطالعه کتابها و نشریات مجاهدین با آرمان مکتبی و مبارزاتی آنان آشنا شد و از همان زمان فعالیتهایش را با برپایی انجمن دانش‌آموزان مسلمن به کمک چند تن از دوستانش در دبیرستان آغاز کرد. نوشین با تمام انرژی خود به ترویج دیدگاههای مجاهدین در بین دانش‌آموزان پرداخت. نوشین در دوران مبارزه سیاسی و افشاگرانه با ارتجاع حاکم با عشق و ایمان وصف‌ناپذیری که به مردم به‌ویژه قشرهای محروم جامعه داشت و وقتی که می‌دید گلهای بهار آزادی نشکفته دارند پرپر می‌شوند بی صبرانه منتظر روزی بود که پاسخ این جنایتها را بدهد. او در حمله اوباشان خمینی دجال به دانشگاهها و مراکز مجاهدین در اولین زنجیر مقاومت می‌ایستاد و به بچه‌ها می‌گفت: «مطمئن باشید روزی خواهدرسید که ما نیز... انتقام خلق و مجاهدخلق را از مرتجعین شب پرست بگیریم». 
نوشین علوی در آذرماه۱۳۶۰ در مشهد دستگیر و پس از ۴۰روز بازجویی و شکنجه به عهد خود وفا کرد و همراه با ۱۷مجاهد دیگر تیرباران شد.
نوشین در این ۴۰ روز اسارت در سیاهچالهای خمینی برای همرزمان مجاهدش سمبل مقاومت و پایداری با روحیه‌یی شاداب و خندان بود. او در برابر بازجویی پاسداران به‌جای جواب دادن، آنها را به محاکمه می‌کشید. او بسیار بی‌باک بود و سری نترس داشت.
پاسداران چند روز بعد از اعدام نوشین علوی برای اجرای حکم ۷مجاهد دیگر به زندان آمدند، اما موقع بردن آنها خواهران مجاهد در بند زندان به محوطه آمدند و فریاد زدند: «یا همه ما را اعدام کنید و یا هیچکدام!»، زنان زندانی عادی که نوشین را از نزدیک می‌شناختند و از اعدام او خشمگین بودند، گریه کنان به جمع زنان مجاهد پیوستند و با فریاد، اعتراض خود را به جنایت رژیم نشان دادند. اما پاسداران خمینی صفت آن ۷زن مجاهدخلق را برای اجرای حکم اعدام بردند و در جنایت تکاندهنده دیگری فردای آن روز ۵۰زن مجاهد معترض را هم به جوخه اعدام سپردند.
یکی از زیباترین و ماندگارترین سندهای افتخار زندگی نوشین علوی، مکالمه‌یی است که از آخرین ملاقات او با مادرش در شب قبل از اعدام به‌جای مانده است.
سند افتخار و برگ زرینی که تنها نمونه‌ای از اراده دختران رزمنده و مادرانی‌است که همچون کوه در برابر ظلم خمینی ایستادند.
نوشین در آخرین ملاقاتش رو به مادرش گفت:
مادر، بازجویان از من سه چیز خواسته‌اند. یکی اینکه با یکی از پاسداران وصلت کنم. دیگر اینکه در یک مصاحبه تلویزیونی شرکت کنم و سوم اینکه در نمازجمعه به‌طور علنی و در حضور مردم از کار خود توبه و ندامت کنم.»
مادر که یکباره از شنیدن این خواسته‌ها بیقرار و نگران شده بود رو به نوشین کرد و گفت: دخترم یک وقت تو را در تلویزیون...
اما هنوز جمله مادر تمام نشده بود که نوشین با صدای بلند خندید و گفت: نترس مادر، مرا هرگز در تلویزیون نخواهی دید. فردا مرا اعدام خواهند کرد.»
اما مادر صحبتهای نوشین را که همچنان بی‌پروا می‌خندید و سخن از مرگ می‌کرد زیاد جدی نگرفت.… اما فردای آن‌روز مزدوران جنایتکار خمینی در تماس تلفنی، خبر اعدام نوشین را به مادر داغدارش دادند.
درود بر مجاهدقهرمان نوشین علوی و آن مجاهدینی که با او پرواز کردند و سلام و درود بر دهها زن مجاهدخلقی که به دادخواهی خون او به‌پاخاسته و سرفرازانه به شهادت رسیدند.

با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید

۱۳۹۵ آذر ۱۷, چهارشنبه

مجاهد شهید نوید آموزگا





مشخصات  مجاهد شهید نوید آموزگا ر
محل تولد: مشهد
تحصيل: دانشجو
سن: 26
محل شهادت: مشهد
زمان شهادت: 1367
در صورتیکه از#مجاهد #نوید آموزگار#عکسی در اختیار دارید دریغ نکنید مانیازمند هستیم وبرای ثبت در سینه #تاریخ می خواهیم باشد که دینی کوچک را به این #قهرمانان ادا کنیم
#ايران #تهران #tehran #مقاومت #مجاهدین #iran #خراسان #زندان #قتلعام #مشهد
با ما در كانال تلگرام #پيشتازان راه #آزادي همراه باشيد
Telegram.me/shahidanAzadi

مجاهد شهید مریم آموزگار




 مشخصات مجاهد  شهید مریم آموزگار (ابوذری)
محل تولد: مشهد
شغل : دبیر
محل شهادت: مشهد
زمان شهادت: 1365

مجاهد شهید زرین تاج پرتوی دکتری فداکار ومهربان



مشخصات  مجاهد شهید زرین تاج پرتوی
محل تولد: مشهد
شغل : دكتر
تحصيل: دكترا
سن: 27
محل شهادت: مشهد
زمان شهادت: 1359


مجاهد شهید زرین تاج پرتوی دکتری فداکار ومهربان


در صورتیکه از#مجاهد #شهیدزرین تاج پرتوی #عکسی در اختیار دارید دریغ نکنید مانیازمند هستیم وبرای ثبت در سینه #تاریخ می خواهیم باشد که دینی کوچک را به این #قهرمانان ادا کنیم

با ما در كانال تلگرام #پيشتازان راه #آزادي همراه باشيد
Telegram.me/shahidanAzadi

معلم مجاهد خلق شهید سیمین رضوانی


مشخصات شهید سیمین رضوانی
محل تولد: مشهد
شغل : معلم
سن: 23
محل شهادت: مشهد
زمان شهادت: 1360

در صورتیکه از#مجاهد #سیمین رضوانی #عکسی در اختیار دارید دریغ نکنید. مانیازمند هستیم وبرای ثبت در سینه #تاریخ می خواهیم، باشد که دینی کوچک را به این #قهرمانان ادا کنیم

با ما در كانال تلگرام #پيشتازان راه #آزادي همراه باشيد
Telegram.me/shahidanAzadi

مجاهد شهید مرتضی لقاء برازنده

مرتضی لقاء برازنده (امین) سال۱۳۳۶ در شهر مشهد به‌دنیاآمد. پس از گذراندن تحصیلات متوسطه وارد دانشگاه شد. مرتضی یکی از هزاران دانشجویی است که ...