مشخصات مجاهد شهید بهروز پاشایی
محل تولد: مشهد
تحصیلات: دانشجوی مهندسی
سن: 23
محل شهادت: مشهد
تاریخ شهادت: 1360
مشخصات مجاهد شهید بهرام پاشایی
محل تولد: مشهد
تحصیلات: ديپلم
سن: 20
محل شهادت: مشهد
تاریخ شهادت: 1360
مثه اون شبهاي كودكي كه دوتايي با هم مي نشستن و درس ميخوندن و مشق مينوشتن و يا بعدترها كه بهرام براي حل مسائل رياضياتش سراغ بهروز ميرفت، اون شب هم كنار هم نشسته بودن و مي نوشتن. منتهي اينبار پشت ميله هاي سرد سلول و ديوارهاي قطور من… دستهاشون روي كاغذ مي دويد و بي هيچ ترديد جلو مي رفت. منتهي فرق امشب با همه شبهاي خاطرات خوش گذشته، توي اين بود كه اين كلمات، آخرين كلمات دفتر زندگي شون بود، كه زير نگاههاي سرد دژخيم اون رو به رشته تحرير در مي آوردن… من در آخرين شب زندگي اون دو جوون، نظاره گرشون بودم، دو جووني كه چيزي بيشتر از اين صحنه كه براتون گفتم و بعد طنين آخرين فريادها و برق نگاههاشون از اونها ندارم كه براتون تعريف كنم!
وقتي ليست شهداي مجاهد خلق رو ورق ميزنيم، بي اختيار نگاهمون روي بسياري از چهره ها باقي خواهد موند، چهره هايي پاك و بي آلايش كه هر كدوم لحظاتي ما رو با خود خواهند برد. از مادرهاي پير گرفته تا بسيار جوونهاي كم سن و سال. از دانش آموز گرفته تا دانشجو و كارگر و ورزشكار… چهره هايي كه از هر كدوم بسيار ناگفته وجود داره. اينبار هم ميخوايم یادی کنیم از بهروز و بهرام پاشائي. دو برادر، دو همرزم و دو همبند.
به زندان افكندن و شكنجة جوانان بيدار و پيشتاز اين مرزوبوم، سابقه اي ديرينه داره. نسلي از جوانان انقلابي كه در زير لواي آزادي، با هويت مجاهد بر تختهاي شكنجه بوسه زدن و به سوي تيركهاي اعدام شتافتن، نسلي بي نظيره. نسلي كه سقف جديدي از پاكبازي در ميهن ما زده و مسير فدا و از خودگذشتگي رو هموار كرده. نسلي كه از آغاز هيبتِ شبِ حاكم رو به لرزه انداخت. و شبِ قيرين كه تحمل شعاعي از نور رو نداشت و نداره، عنان از كف داد و با وحشيگري شروع به تاخت و تاز كرد. به هيچ چيز رحم نكرد و همة حرمتها رو زير پا گذاشت. ديگه نه به بهروز رحم كرد و نه به بهرام. به سن و سال كاري نداشت و داغ و درد پدر و مادري كه توي يه شب دو فرزند دلبندشون رو از دست ميدن براش مهم نبود. آخه اين شبِ حاكم، قلبي نداره، شب فقط به حفظِ تاريكي خودش فكر ميكنه. ولي بهروز و بهرام ، دو برادر و دو همرزم بودن كه در مقابل شب تيره ايستادن و بودن و شدن رو معنا بخشيدن.
من تنها فرياد زدم نه!
من از فرورفتن تن زدم.
صدايي بودم من
شكلي ميان اشكال
و معنايي يافتم.
من بودم،
و شدم
حتماً دانشجوهاي دانشگاه مشهد در اواخر سالهاي دهه 50 بهروز پاشائي رو به ياد دارن. جواني آرام، باوقار و متين. با چهره اي به ظاهر كم سن، اما بسيار با طمأنينه و پرصلابت. اونچه كه از بهروز و برادرش بهرام به يادگار باقي مونده، تنها دو وصيتنامه است. اما از روي همين وصيتنامه و در قالب كلمات و خطوط اونها ميشه شخصيت انقلابيشون رو به خوبي دريافت. بهروز دانشجوي سال آخر رشتة مهندسي مكانيك، در آخرين خطوط دفتر زندگياش، علت انتخاب مبارزه و تشكيلات انقلابي رو با فهمي عميق و به روشني توضيح ميده.
وصيتنامه مجاهد شهيد بهروز پاشائي
بسم الله الرحمن الرحيم
من بهروز پاشائي، فرزند محمد، متولد سال 1337 دارندة شناسنامة شمارة 1166 صادرة مشهد، مطالب زير را به عنوان وصيتنامه خويش مينويسم.
پدر و مادر گرامي! از آنجايي كه انسان موجودي است آگاه و در نتيجه مسئول، همان مسئوليتي كه حضرت علي (ع) در قبال تودة مردم و براي نجات و رهايي خلق ستمكش و تحت استثمار براي دانايان قائل است، من هم از همان هنگام كه اسلام را شناختم و فقر ومسكنت مردم را درك كردم، در حد توانم در راه رهايي مردم كوشيدم. ليكن ميدانيد كه اين رهايي و پيروزي اگر چه قطعي است اما آسان به دست نمي آيد و نياز به فداكاريها و از جان گذشتگي ها و مبارزه اي پيگير و بي امان دارد. مبارزه اي كه به گواهي تاريخ بايد در پرتو يك ايدئولوژي انقلابي و يك تشكيلات منسجم باشد.
پدر و مادر عزيز! از وقتي كه با اهداف و آرمانهاي مجاهدين آشنا شدم و به حقانيت و صداقت آنها پي بردم، هميشه سعي كرده ام در راه آنها كه همان راه خدا و راه رهايي خلق است، قدم بردارم سوابق خونبار آنها گواهي است بر صداقتشان.
من مطمئن هستم كه اميد به رهايي و پيروزي خلق، ناراحتي نبودن من و يا ساير شهدايي كه در راه آرمانهاي خدايي- خلقي خويش شهيد شده اند را تحت الشعاع قرار خواهد داد.
اگر هنگام شهادت پول و يا امكاناتي داشتم آنها را همچون گذشته در اختيار مجاهدين قرار بدهيد تا در خدمت خلق قرار گيرد.
والسلام- مرگ بر ارتجاع
بهروز پاشائي – 6/آبان/59
بهرام برادر كوچكتر بود. تازه ديپلمش رو گرفته بود. براي او هم مثه هر جوون ديگه، زندگي، رسم خوشايند و حسي دوست داشتني بود. براي بهرام هم زندگي ضربِ زمين در ضربان قلب بود. اما او با آگاهي تمام راه مجاهدين و مبارزة انقلابي رو، به عنوان يك زندگي برتر، انتخاب كرد. بهرام با اختيار كامل راهي رو برگزيد كه حقانيت اون براش اثبات شده بود و شهادت در اين مسير رو سعادت خودش ميدونست. او در وصيتنامه اش دوستان و ياران خودش رو به ادامه دادن اين راه فرا ميخونه. با هم وصيتنامة بهرام رو بشنويم.
وصيتنامه مجاهد شهيد بهرام پاشائي
به نام خدا و به نام خلق قهرمان ايران
اينجانب بهرام پاشائي- نام پدر محمد – صادره از مشهد – دارندة شناسنامه شمارة 1443
خدمت پدر و مادر گرامي و تمام برادران و خواهراني كه در راه خدا و خلق قدم برميدارند:
اين وصيت را در اين شرايط به اين دليل مينويسم كه ارتجاع ميخواهد در صورت كشته شدن ما از آن به سود خود استفاده كند و ما را به خود نسبت دهد و براي همين است كه اعلام ميكنم كه تا حال در راه خلقم در حد تواناييم تلاش كرده ام و به توفيق الهي سعي خواهم كرد كه در طول زندگي و تا آخرين لحظه، اين راه را دنبال كنم.
وَ ما أَ خَذَاللهُ عَلَي الْلَعُلَماء أَنْ لايقاروا عَلي كِظَه ظالم و لا سغب مظلوم – خطبه 3 فراز 17 نهج البلاغه
فكر ميكنم بزرگترين خدمتي كه بشود به مردم ستمديده كرد اين باشد كه در آگاه كردن آنها عليه تمام نيروهاي استثمارگر و مستبد بكوشم و اين امر ميسر نخواهد بود مگر اينكه مبارزه اي اصولي و تشكيلاتي (در كنار ديگر برادران و خواهرانم) باشد كه تاريخ گذشته نيز اين را ثابت كرده است و به همين دليل سعي دارم راه مجاهدين را كه حقانيت آنها برايم ثابت شده است، دنبال كنم. راه كساني كه حقانيت خود را طي 15 سال مبارزة خونبار عليه استبداد حاكم بر كشور ثابت كردند و به همه نشان دادند كه اسلام انقلابي (همان نويددهنده جامعة بي طبقه توحيدي) با اسلام ارتجاعي تفاوتهاي اساسي دارد. همانهايي كه بر سنت لايتغير الهي (كه مستضعفين را وارث زمين ميداند) تكيه ميكردند و بر پيروزي خود و مردم مطمئن بودند. پس شهادت در اين راه سعادت هر بشر است كه من نيز نهايت آرزويم ميدانم كه در اين راه شهيد شوم. اگر چنين سعادتي نصيب من شد از همة خواهران و برادران و همچنين پدر و مادرم ميخواهم كه اين راه را كه همان راه مجاهدين است، ادامه دهند.
از پدر و مادرم ميخواهم صبور باشند و هر وقت كه به ياد من مي افتند به فكر فقر و بدبختي مردم زحمتكش نيز باشند. ديگر عرضي ندارم و فقط اگر وسايلي داشتم ميخواهم به فقرا داده شود و اگر پولي داشتم به سازمان مجاهدين خلق داده شود كه در راه اصولي خرج شود.
والسلام - مرگ بر هرگونه ظلمت و استبداد
مرگ بر ارتجاع
بهرام پاشائي
وينان دل به دريا افكنانند
به پايدارنده آتشها
زندگاني، دوشادوشِ مرگ
پيشاپيشِ مرگ
هماره زنده از آن سپس كه با مرگ
و همواره بدان نام كه زيسته بوده اند
كه تباهي از درگاهِ بلندِ خاطره شان
شرمسار و سرافكنده ميگذرد
در برابر تندر مي ايستند
خانه را روشن ميكنند
و ميميرند
با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید