من فکر میکنم
هرگز نبوده قلبِ من
اینگونه
گرم و سُرخ:
احساس میکنم
در بدترین دقایقِ این شامِ مرگزای
چندین هزار چشمهی خورشید
در دلم
میجوشد از یقین؛
احساس میکنم
در هر کنار و گوشهی این شورهزارِ یأس
چندین هزار جنگلِ شاداب
ناگهان
میروید از زمین.
...
من بانگ برکشیدم از آستانِ یأس:
« آه ای یقینِ یافته، بازت نمینهم!»
اولین ستاره از زنان ایران زمین در سازمان مجاهدین که در کهکشان شهیدان به حرکت در آمد، یکی از شورشگران بود که یقین خود را در قیام و مبارزه علیه ظلم و بیعدالتی یافته بود.
روز ۲۵مرداد سال ۱۳۵۴، اولین شهید زن مجاهد خلق در سازمان مجاهدین جاودانه شد. زنی قهرمان که از خود نامی بیزوال در یقین به راه و رسمی ماندگار در وفای به عهد و پایداری تا به آخر باقی گذاشت؛ «فاطمه امینی!»
«فاطمه امینی» در شهر مشهد متولد شد، از سال ۱۳۴۱ فعالیتهای سیاسی خود را با تشکیل یک انجمن زنان مترقی آغاز کرد. او بعد از اتمام تحصیلات دانشگاهی بهعنوان آموزگار مشغول بهکار شد و در ارتباط با «سازمان مجاهدین خلق ایران» قرار گرفت.
پس از ضربه شهریور۵۰ که بیش از ۹۰درصد اعضا و کادرهای مجاهدین دستگیر شدند، فاطمه مسئولیت سازماندهی خانوادههای مجاهدین جهت بهراهانداختن حرکتهای افشاگرانه و اعتراضی را بهعهده داشت. در جریان مسائل پیچیده بعدی جنبش، نظیر جریان اپورتونیستی فاطمه با صلابت و قاطعیت انقلابی، موضع اصولی خود را حفظ کرد.
سرانجام روز ۱۶اسفند سال۵۳، فاطمه امینی دستگیر و روانه شکنجهگاه شد. فاطمه قهرمان ۵ماهونیم در زیر ددمنشانهترین شکنجههای دژخیمان قرار داشت. آنقدر او را شلاق زدند و آنقدر بدنش را با منقل برقی سوزاندند که دیگر جای سالمی بر پیکر نحیفش باقی نمانده بود. او در همان اولین ماه دستگیری بر اثر سوختگی شدید پشتش فلج شد. فاطمه در تمام این مدت یا در شکنجهگاه اوین بود یا در اتاقهای شکنجه کمیته یا در بیمارستان شهربانی، اما کوچکترین اطلاعاتی به دشمن نداد و هویت خود را نیز، تنها «مجاهد خلق» اعلام نمود.
بدینترتیب فاطمه قهرمان که شکنجهگران ساواک شاه را در مقابل پیکر نحیف و فلج خود بهزانو درآورده بود، فاتح و سربلند، روز ۲۵مرداد ۱۳۵۴ در زیر شکنجه بهشهادت رسید.
او اولین زن مجاهد بود که در دوران نبرد انقلابی با رژیم شاه خائن در زیر شکنجه شهید شد و نامش برای همیشه زیب انقلاب مردم ایران گردید.
اما قهرمانی فاطمه در زیر وحشیانهترین شکنجههای ساواک جای ویژهیی در تاریخچه زنان پیشتاز مجاهد دارد.
در سالهای دهه ۴۰ و ۵۰شمسی ورود زنان مجاهد و انقلابی همچون فاطمه امینی و اشرف رجوی به تشکیلات مخفی سازمان مجاهدین و سایر سازمانهای مبارز، انگشتشمار بود. از اینرو چنین زنانی تأثیرات ژرفی بر دختران دانشگاهی و زنان روشنفکر میگذاشتند.
زندگی مجاهد شهید فاطمه امینی و بهخصوص فراز آخر آن همچون تابش نور در دل ظلمت دیکتاتوری شاه و همچون سپیدی امید در شبهای تار نومیدی بود و فضای جامعه اختناقزده را دگرگون کرد. تا آنجا که مردم پس از پیروزی انقلاب ضدسلطنتی نام آنها را بر روی مدارس، بیمارستانها، دانشکدهها و حتی کوچهها و خیابانها میگذاشتند.
در یکی از صفحات صورتجلسه بازجویی فاطمه امینی که بهعنوان یکی از اسناد زرین مقاومت ایران و قهرمانی و نستوهی زنان مجاهد خلق تا ابد ثبت شده، چنین آمده است:
- هویت خود را بیان نمایید:
- من مجاهد خلقم.
- مشخصات پدر و مادر خود را معرفی کنید:
- من فرزند خلقم.
_ محل کار و سکونت پدر و سایر بستگان خود را مشخص کنید:
همان طور که گفتم من فرزند خلقم و محل سکونتم نزد خلق است.
با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر